اک ی. کاری نداری؟ نه. فظ. بدون معطلی قطع کردم و دوباره راه افتادم. ساختمونی به ظاهر شیک و مدرن که پذیرای مسافرا بود، پیامک عاشقانه ولنتاین برای عشقم زیرزمینش خبرای دیگه ای بود. کت سیاه رنگمو پوشیدم و از پله ها پایین رفتم. صدای الیت موسیقی فضارو مدرن تر می کرد. نگاهم رو پنجره سراسر ی چرخید که به اسکله راه داشت. سمت میز قدم برداشتم که همشون بلند شدن و با خوشحالی و لهجه های مختلف از گوشه و کنار پیامهای عاشقانه ولنتاین باهام احوال پرسی کردن که جواب همشون یه لبخند مضحک و گفتن "خوبم" بود.
دور میز گردی نشستیم که با پام رو زمین ضرب گرفتم. هیچکس اسم واقعیشو نمی گفت...بجز پیام عاشقانه ولنتاین یکی! پیام عاشقانه ولنتاینی نقشم فرق داشت. من بودم تا اسمم فر یاد زده شه. پیام عاشقانه ولنتاین بودم تا کارا و معامله های پر سود نصیبشون بشه. پسر کنارم که حدود ۳۵ سالش بود و لقبش 'مشروط' بود سیگاری سمتم گرفت. یه نگاه به سیگار و یه نگاه به قیافه عجیب و پر از رد چاقوش انداختم.
مردد سیگارو عقب کشید، پیامک عاشقانه ولنتاین برای عشقم بین راه از دستش گرفتم. فندکی زیر سیگار زد. دود سیگارو به هوا فوت کردم. خب! اومدیم همو نگاه کنیم؟ یکیشون که با لقب 'مسلسل' خودشو معر ف ی کرده بود زودتر از بقیه گفت: محموله تا نیم ساعت دیگه می رسه. سری تکون دادم. 'پیام عاشقانه ولنتاینی' که جوونتر از بقیشونم بود گفت: این بار سود ۳۰_۷۰. نیشخندی زدم: چطور به مغز فندقیت راه دادی که پیام عاشقانه ولنتاینی قبول می کنم؟ مسلسل گفت: پیام عاشقانه ولنتاین برای همسر بیخیال! همون روال قبلی...
ورود به پیامهای عاشقانه ولنتاین
ما که دنبال شر نیستیم با پیامهای عاشقانه ولنتاین! پیام عاشقانه ولنتاین برای همسر دیگه حرف ی نزد. انگار که حس کرد حرفش پشتوانه ای نداره. پسری از سمت درای شیشه ای اومد داخل و گفت: کشتی دیده می شه...
بیاین بیرون. لبامو جمع کردم و همینکه بلند شدن با یه حرکت سر یع مقابلشون وایسادم و دوتا از کمربندم بیرون کشیدم و سمتشون هدف گرفتم. متحیر سرجاشون وایسادن و کسی حرف ی نمی زد. اومدم نیستتون کنم. بی سر چاقوشو بیرون کشید: پول زیاد دیدی پات لغز ید! پوزخندی زدم و به پشت سرش کردم که قاب شیشه ای رو زمین پخش شد. اون دوتا بچه رو پس بدین. پیام عاشقانه ولنتاین که همیشه خودشو به شکل پسر ظاهر می کرد و لقبش کاردینال بود ماسک صورتشو کند و قدمی جلو اومد:
ارسال پیامک عاشقانه ولنتاین انگلیسی
ببین این کارا تو مرام پیامک عاشقانه ولنتاین انگلیسی نیس! بی سر چاقوشو باال گرفت: زیر و بم گروه دستته! چرا نقش بازی می کنی؟ اگه دست اس ام اس عاشقانه ولنتاین بود زودتر از روح خودمون تو با خبر می شدی! نیشخندی زدم و چرخ ی دور خودم زدم: پس می دونین اگه خطا بر ین شمارو مثل لقباتون می کنم تا ریا نشه! به در اشاره کردم تا بیرون بر یم. بدون حرف دیگه راه افتادیم بیرون.
در واقعه لازمه هر از گاه ی سالح سردتو بکشی به رخ گرگایی که لباس پیامک عاشقانه ولنتاین جدید به تن داشتن! تا بیخ و ریشه شون می دونستم، اس ام اس عاشقانه ولنتاین اونا خبر ی از زندگ ی پیام عاشقانه ولنتاین نداشتن واسه همین ترجیح می دادم تو گروهشون باشم. سال ها تو این کار بودم و از رنگ نگاه هر کسی می تونستم تا عمق خالف ی که کرده بود برم. با کارکنایی که داشتن محموله رو خالی کردن. پنج نفر دیگمون داخل کشت ی بودن. معالمه کننده ها و مسلسل و پیام عاشقانه ولنتاین برای همسر سمتم اومدن. فروشنده ها که عربی و زن و شوهر بودن نگاه دقیقی بهم انداختن. چاقوهای زیر لباسشون که گوششون پیدا بود برق ی به چشمم انداخت.