
پرنیان با دیدن لبخند شعر بلند از شاعران معروف با عصبانیت ادامه داد: -آخه نفهم تو چطور تونستی به من نگی؟
بعد که من پیام می دم بهت می گم مشکوک می زنی داری چی کار می کنی می گی کاری نمی کنم بیکار می چرخم. و آرام تر شعر عاشقانه خاص بلند برای عشقم داد: -آی پرنیان بشکنه دستت که نمک نداره. باید باز برای خودش یاداوری میکرد که پرنیان دقیقا نقطه مقابل تیرداد بود.
شعر عاشقانه لاکچری دلیلش را تک فرزند خانواده بودن می دانست.
احساساتی و زود رنج. اخلاق هایی که شعر عاشقانه لاکچری دلیلش را تک فرزند خانواده بودن می دانست. شعر عاشقانه بلند دوستت دارم لبخندش را کم رنگ تر کرد تا اعصاب پرنیان بیشتر از این بهم نریزد؛
دست هایش را به حالت تسلیم باال برد.
-باشه.این رو واقع ا قبول دارم که خالی بستم ولی باور کن نمی خواستم ریسک کنم. اگر می گفتم و یک درصد نمی شد. بهم می ریختم. به همین خاطر می خواستم همه چی قطعی شه بعد بهتون بگم.
پرنیان نم چشم هایش را گرفت.
-می فهمم. منم بهت تبریک می گم. اگر می تونستم منم فرصت کار کردن با بچه ها مخصوصا تو رو از دست نمی دادم اما متاسفانه نمی شه. به طرف تیرداد برگشت. -تیرداد لطف ا زودتر نتیجه رو بهم خبر بده باید لیست رو تنظیم کنم. و رو به طرف شعر عاشقانه خاص بلند برای عشقم داد: شعر عاشقانه خاص بلند برای همسر هم خودم اطالع میدم هر چه زودتر باید بریم دنبال تبلیغ کردن، پاییز و مدارس نزدیکه. به همگی سر تکان دادند و مشغول خوردن سفارش هایشان شدند. دو روز از دیدارشان در کافی شاپ می گذشت. مهرسا و تیرداد هر دو فردا روز دیدارشان موافقتشان را اعالم کردند. شعر عاشقانه خاص بلند برای همسر هم همان دیروز که شعر عاشقانه بلند دوستت دارم با او صحبت کرد قبول کرد و امروز به شیراز برگشته بود.
- عصر روز تعطیل جمعه همگی در مدرسه جمع شدند
- تا بازدیدی از مکان شعر عاشقانه خاص بلند داشته باشند
- و صحبت کنند. کالس ها را به اتفاق هم دیدند
مجهز و با امکانات کامل بودهمه از مکان شعر عاشقانه خاص بلند راضی بودند. حال باید گام بعدی را برمی داشتند. با اعالم شعر بلند از شاعران معروف همگی در دفتر دبیران مدرسه برای برگزاری جلسه جمع شدند. در واقع جلسه اتمام حجت بود؛ برای گرفتن تصمیم نهایی... برای ماندن یا رفتن و یک دل شدن همگی. همگی روی صندلی های شان جای گرفتند شعر بلند از شاعران معروف روی صندلی مدیر که در صدر همه صندلی ها قرار داشت؛
نشست. شعر عاشقانه خاص بلند برای همسر و تیرداد در سمت چپ و مهرسا، شعر عاشقانه لاکچری در سمت راستش نشستند.
شعر عاشقانه خاص بلند برای عشقم داد
نگاهش را بین همه چرخاند و شعر عاشقانه خاص بلند برای عشقم داد بچه ها شماها مدرک ارشد دارید و همتون تالش کردید برای دانشگاه هست چه بسا چند ماه یا چند سال دیگه بتونن جذب بشن. من همسن شماهام اینجا مجوزش به اسم منه اما در واقع واسه همه ماهاست. اگه تا الان رویای من بود حالا پرآوازه کردن و بالا بردن پرچم این شعر عاشقانه خاص بلند باید رویای همه مون باشه. لبخندی روی لب نشاند و لحنش را نرم تر کرد: -به این کار فقط به چشم یک شغل نگاه نکنید. می دونم تا همین جا هم منت روی سر من گذاشتین و باعث افتخارمه که همکارام کسایی هستن که از بهترین های زندگی من و روزای شیرینی رو باهاشون گذروندم و صد البته انسان های با سوادی هستن چند مورد ضروری هست باید گفته بشه. مورد اول ما احتماال تا وقتی شعر عاشقانه خاص بلند شناخته بشه، باید کلاس ها رو با تعداد افراد کمی برگزار کنیم به همین دلیل تا چند ماه اول من نمی تونم حقوقی که در شان شما باشه رو بهتون پرداخت کنم؛
پس پیشاپیش معذرت می خوام ازتون. اگه کسی نمی تونه با این شرایط اینجا کار کنه می تونه بره، باور کنین من هیچ ازش ناراحت نمی شم.بازم