سایت همسریابی هلو


لینک سایت صیغه یابی نگار چیست؟

سایت صیغه یابی نگار شروع به خنده کرد و نرگس با عشق و خوشحالی، دست روی دست سهند گذاشت: سایت جدید ازدواج موقت نگار کار خوبی می کنی... مطمئن باش...

لینک سایت صیغه یابی نگار چیست؟ - صیغه یابی نگار


سایت صیغه یابی نگار

اون وقت می تونم حرفتو باور کنم! سایت صیغه یابی نگار شروع به خنده کرد و نرگس با عشق و خوشحالی، دست روی دست سهند گذاشت: سایت جدید ازدواج موقت نگار کار خوبی می کنی... مطمئن باش... واسه این که کسی رو دوست داشته باشی هیچ وقت دیر نیست. صد ساله هم باشی می تونی دوست داشته باشی، اما برای این که کنارش بمونی.. . مراقب باش، همسریابی موقت صیغه نگار دیر بشه....

سایت معتبر صیغه یابی واقعیت را می گفت

خصوصا اگر این دوست داشتن هست.. . سایت صیغه یابی موقت نگار آهی کشید و چند لحظه چشمانش را بست.. . سایت معتبر صیغه یابی واقعیت را می گفت: -خب.. . یه کاری دارم.. . باید انجامش بدم. این جور خیالم راحت تره.. . -دیدی می پیچونه! سایت همسریابی جمله ی همسریابی موقت صیغه نگار خندید و سرش را به چپ و راست حرکت داد: -نه.. . واقعا مجبورم.. . نمی خواستم نگران بشین و خواهش می کنم بازم نشین.. . -سایت جدید ازدواج موقت نگار.. . صدا زدن نرگس، نگذاشت ادامه بدهد. مخصوصا وقتی مردمک های وحشت زده ی مادرش ر ا دید سهند می خوای بری؟

نه.. . مامان.. . نه... خودش نزدیک تر کشید و دست دیگرش را روی دست نرگس گذاشت: -نمی خوام جایی برم.. . یعنی.. . خب از هفت هشت سال پیش... یه گلوله توی کمرم هست... دایی تو جریان بود. اذیت نمی کرد اما سایت معتبر صیغه یابی دیگه باید در بیارمش چون ممکنه سایت جدید ازدواج موقت نگار کنه. باور کن نه مشکل خاصی دارم نه هیچی! سایت معتبر صیغه یابی بعدش باید کمی استراحت کنم و نمی تونم برگردم سر کارم.. . همین.. . غم به جای وحشت اولیه میان چشمان نرگس می درخشید، سایت صیغه یابی موقت نگار لبخند زد و با اطمینان بیشتری گفت: مگه نمی خواستی ور دلت باشم؟ می یام تمام مدت پیش شما.. . باشه؟ همین جا می مونم...

نرگس هنوز مشغول هضم گفته های سایت صیغه یابی نگار بود که پدرش گفت: -مطمئنی مشکل خاص نیست؟

نرگس هنوز مشغول هضم گفته های سایت صیغه یابی نگار بود که پدرش گفت: -مطمئنی مشکل خاص نیست؟ کجا دکتر رفتی؟ -بله.. . هیچ مشکلی نیست... نگران نباشید. قراره امروز برم بیمارستان بستری شم.. . تا ازمایش و عکس و چه می دونم از این چیزا بگیرن.. . نرگس با غصه تکرار کرد: -امروز؟ -بله.. . مگه نمی گین زود تر برم درمان بشم؟ خب.. . خوبه دیگه! همسریابی موقت صیغه نگار برای اطمینان سهند و نرگس، لبخند زد و دستش را روی شانه ی پسرش گذاشت: -آره واقعا کار خوبی می کنی. مطمئنم مشکلی پیش نمی یاد. ما هم کنارتیم.. . مگه نرگس؟ نرگس کوتاه به همسرش نگاه کرد و دوباره به صورت سایت صیغه یابی موقت نگار رسید. -سایت همسریابی ؟ یعنی بریم پیش یه دکتر خوب.. .. -خیلی دکتر خوبیه، نگران نباش... یه عمل ساده ست که گلوله رو در بیارن.. . بعدش اذیت میشی نه ؟ همسریابی موقت صیغه نگار.. . اما خب شرایط کارم رو می دونید... تا دکتر نگه که به طور کامل خوب شدم، حق کار کردن ندارم...

سایت صیغه یابی نگار.. بوسه ای روی دست پیر مادرش گذاشت و لبخندش کش آمد: -نگران هیچی نباش... نیاز دارم به این مرخصی. .. دلم می خواد کنارتون باشم، بریم یه مسافرت خوب. .. عید امسال رو تمام وقت با شما باشم... دوست دارم اتاقم رو رنگ بزنم. .. تازه یه وروجک داریم! بهش برسم! سایت معتبر صیغه یابی روی لب های نرگس و سعید هم شکل گرفت. خیال سایت جدید ازدواج موقت نگار که کمی راحت شد، نفسش را بیرون فرستاد: خیلی برنامه ها دارم برای بعد از این...

نگران نباش. -عروسمون هم تو برنامه ها هست! نرگس خواسته ی همسرش را با سر تایید کرد: -بله! حتما! حداقل یه آشنایی کوچیک که باید داشته باشیم ها؟ سایت صیغه یابی موقت نگار دوباره بشقاب روی میز خیره شد گرچه به جای حلیم، صورت غرق در خواب آلما را می دید! -باید اونم بخواد... یه کم صبر کنید. سایت همسریابی کمک می کنه به هر دو تامون. .. تا بهترین تصمیم رو بگیریم.... نرگس بوسه ای روی بازویش زد و زمزمه کرد: حتما عزیزم. .. سالم! شنیدن صدای خواب آلود، آرش سر هر سه نفر را برگرداند. سایت صیغه یابی نگار اول لبخند زد و جوابش را داد: سالم! بیا بشین پیش ما. .. با نشستن آرش و شیرین زبانی هایش، صبحانه ی سرد شده.

مطالب مشابه


آخرین مطالب