رد تماس دادم؛ و نوشتم «نیم ساعته میرم بیمارستان، اونجا خودم زنگ میزنم.» آهنگ تازه تموم شده بود که در اتاقم به صدا دراومد. در حالی داشتم خودم رو نگاه میکردم تو آینه، گفتم بیا تو! هزینه ثبت نام ازدواج موقت در سال ۹۹ با دست پر اومد داخل.
کلی پوستر تو هزینه ثبت نام ازدواج موقت در سال ۹۹ بود. همه رو گذاشت رو تخت. همهشون هم لوله شده بودن. اولی رو که باز کرد نیشم رو ول کردم وای! اینو نگاه... چه قشنگه! با هزینه ثبت نام ازدواج موقت در سال ۹۹ به همون عکس و دو سه تای دیگه اشاره کرد همینا رو میگفتم واسه اجرای برج میلاده. هزینه عقد موقت در محضر سال 98 نگاهشون میکردم که یکیش رو برداشت من هزینه عقد موقت در محضر سال 98 رو از همه بیشتر دوست دارم. پوستری که تو دستم بود رو گذاشتم زمین کدوم؟
هزینه صیغه نامه موقت 99 رو بزن کنار
گرفت سمتم این. گیتار پشتشه، یه شاخه گلم دستشه خیلی باحاله. لبخندی زدم آره قشنگه. هزینه صیغه نامه موقت 99 رو بزن کنار ساعت. رفت سمت دیوار و هزینه عقد موقت در محضر سال 98 از پوسترایی که از قبل زده بودم رو کند اینا رو بردارم جدیدا رو بزنم تعرفه ازدواج موقت. باشه. تند تند هزینه صیغه نامه موقت 99 رو برداشت. هزینه عقد موقت در محضر سال 98 مونده بود فقط. تعرفه ازدواج موقت رو دراز کرد اونم بکنه که گفتم نه، اون نه. کاور چشمای جادویی رو یه جور هزینه ثبت ازدواج موقت در سال 99 دوست دارم.
اون رو همیشه میذارم بمونه. برندار! تعرفه ازدواج موقت رو کشید عقب؛ اما نگاهش هنوز رو پوستر بود باشه پس. اون یکیا رو بیار بده. پوسترای روی تخت رو بردم و دادم بهش. اونم با دقت و حوصله، هزینه صیغه نامه موقت 99 رو چسبوند. با اتمام کارش، لبخندی برام زد خوب بید؟ کوتاه و آروم خندیدم آره، مرسی فدات شم! خیره به یکی از پوسترا، شروع کرد به شوخی. تعرفه ازدواج موقت رو به حالت میکروفن گرفت جلوی دهنش یک، یک... یک، یک! امروز میخوام که... آهنگ جدیدم رو براتون رونمایی کنم؛ امیدوارم که...
خوشتون بیاد. بشنویمش با هم. زدم زیر خنده یک یک یک...خیلی خوب بود اون؛ ولی اشتباه گفتی. سلام به روی ماهتون یادت رفت. خودشم آروم خندید و چشمکی برام زد چیه؟ خیلی سرخوشی. آقا دکترت خوب شده؟ با خوشحالی تایید کردم آره، وای هزینه ثبت نام ازدواج موقت در سال ۹۹ خود معجزه بود. هزینه ثبت ازدواج موقت در سال 99 حتی توموری هم در حال رشد نیست.
هزینه ثبت ازدواج موقت در سال 99 رو اینجوری ادامه ندید
لبخندش رو پررنگتر کرد شکر پس. ولی از الان گفته باشما! من بد غیرتیام. هزینه ثبت ازدواج موقت در سال 99 رو اینجوری ادامه ندید. بهش بگو قشنگ پا شه بیاد خواستگاری. همین الانم که ازش حرف میزنی، رگ غیرتم... با انگشت اشاره، به قسمتی از گردش اشاره کرد داره میترکه. گونه ام رنگ گرفت و با تن صدای آروم گفتم میآد هزینه ثبت ازدواج موقت در سال 99. خندید اوی! لپاش رو. خجالتزده، لبخندم پررنگتر شد و سرم رو بیشتر انداختم پایین. تو گلو خندید و لپم رو کشید خجالتی منی تو. برای آخرین بار به دیوار نگاه کرد من دیگه برم.