
گارسون چی میل دارید قربان فعلا منتظرم ده مین بعد نیما و سامیار اومدن سایت همسریابی توران جدید سلام جدیدترین آدرس سایت همسریابی توران 81 سلام سلام بشینید با دستم به گارسون اشاره کردم گارسونچی میل دارید قربان قهوه اسپرسو نیما منم قهوه با شیر و شکر سامیار قهوه ترک تلخ باشه لطفا گارسون حتما امر دیگه ای نیست نه ممنون گارسون بله با اجازه سامیار خب شهریار چی خب سایت همسریابی توران جدید 81 نیما گفت کارم داری آره گفتم بیای تا تو برامون توضیح بدی چیشده سایت همسریابی توران جدید باش فقط خواهشا وسط حرفم نپرین جدیدترین آدرس سایت همسریابی توران 81 مشکلی نیست شروع کن
موبایل آدرس جدید سایت همسریابی توران ۸۱ زنگ خورد
داشتم با شمیم حرف میزدم که موبایل آدرس جدید سایت همسریابی توران ۸۱ زنگ خورد رفت بیرون چند مین بعد اومد گفت کاری پیش اومده فعلا باید بره رو کرد سمتم گفت نیما سایت همسریابی توران جدید 81 میشه یه لحظه بیای سرمو تکون دادم پشت سرش از اتاق اومدم بیرون وقتی نیما بهم گفت شهریار میخاد درباره موضوع منو سایت همسریابی توران 81 جدید صحبت کنه خیلی خوشحال شدم سریع رفتم به شمیم گفتم اونم خوشحال شد با شمیم، دایی و زندایی خداحافظی کردم شمیم گرم ولی دایی و زندایی سرد جوابمو دادن از فرصتی که برام پیش اومده بود بقدری خوشحال بودم که سردی دایی و زندایی نمیتونست رو خوشحالیم تاثیر بذاره
با آدرس جدید سایت همسریابی توران ۸۱ بمست کافی شاپ رفتیم الانم قرار بود من بهشون توضیح بدم وقتی منو شمیم رفتیم ماه عسل بعد چند روز رز و ورود به سایت همسریابی توران جدید رو تو همون هتلی که بودیم دیدیم، اونشب قرار بود شامو باهم بخوریم، موقعی ک به رستوران هتل رسیدیم پرنیا گفت پرنیا راستی سایت همسریابی توران جدید امشب خونه یکی از دوستام دعوتین چرا ما؟؟ به چه مناسبت؟؟ سایت همسریابی توران ادرس جدید هیچی همینطوری آخه فهمیده که شماها اومدین بخاطر اینکه فامیلیم باهم دعوتتون کرده سامیار ن مرسی ما نمیایم پرنیا واااا چراااا؟
ورود به سایت همسریابی توران جدید رو تو نمیشناسی
سایت همسریابی توران ادرس جدید چرا من باید با خانمم برم جایی که نمیشناسم؟ ورود به سایت همسریابی توران جدید رو تو نمیشناسی من که میشناسم...من نمیدونم سایت همسریابی توران جدید دعوت کرده باید بیای سایت همسریابی توران ادرس جدید شرمنده بایدی در کار نیست یهو زد زیر گریه بهش گفتم سایت همسریابی توران جدید 81 پرنیا این کارا یعنی چی؟ ورود به سایت همسریابی توران جدید تو میخوای منو جلو دوستم خراب کنی دیگه باشه... بعد بدو بدو رفت بیرون، رفتم دنبالش گفتم باشه میام پرنیا سایت همسریابی توران جدید 81 تو قول دادی سامیار آره بابا قول دادم
طرفای ساعت 8بود که منو سایت همسریابی توران 81 جدید راه افتادیم یکم راهش دور بود، وقتی رسیدیم بعد چندتا بوق درباز شد رفتیم تو با سه تا زن و دوتا مرد روبه رو شدیم، یکیش رز بود ولی اون دوتارو نمیشناختیم باهاشون دست دادم و نشستیم بعد چند دقیقه پرنیا با یه دامن کوتاه و تاپ حریر اومد خودشو انداخت بغلم وقتی نگام ب صورت سرخ و دستای مشت شده شمیم افتاد سایت همسریابی توران ادرس جدید رو از خودم دور کردم پرنیا اوه ببخشید یادم رفته بود شمیم اینجاست بعد یک ساعت شامو آوردن تو سکوت غذارو خوردیم بعد شام پسرا رفتن موندیم منو شمیم، رز، پرنیا و دوستش
نیم ساعت بعد ادرس جدید سایت همسریابی توران 81 گفت باهام کار داره
نمیدونم چه بود ک منو منگ کرده بود، نیم ساعت بعد ادرس جدید سایت همسریابی توران 81 گفت باهام کار داره، با شک بهش گفتم چه کاری، ولی اون گفت بیا تو اتاق تا بهت بگم، وقتی بلند شدم یکم تعادلمو از دست دادم گیج بودم خیلی تو اتاق گفتم چه موضوعی ادرس جدید سایت همسریابی توران 81 ولی ناراحت شد و گفت که ادرس جدید سایت همسریابی توران 81 نیست و شمیم به گریه افتاد منم ک چیزی حالیم نبود حرفاشو باور کردم وقتی صدای جیغ شنیدم انگار از یه خواب بلند شدم